افکار پ ر   ی ش    ان

افکار پ ر ی ش ان

من در اندیشه ی تو غوطه ورم ( شعر نیمایی )
افکار پ ر   ی ش    ان

افکار پ ر ی ش ان

من در اندیشه ی تو غوطه ورم ( شعر نیمایی )

خشم


آن موجِ کف به لب

آن موجِ تند خشم

رگبار فحش به ساحل نثار کرد

طوفان چه کرد ... ؟

خشم بر انگیخت

دریا چه کرد ... ؟

جنگ بپا کرد

ساحل صبور بود

ساحل وقار داشت

از سیلی دریا نجنبید

هم ناسزای موج نشنید

...

طوفان تمام شد

دریا ... رام شد

دیگر

موجی نبود ... ؟

نه ...

خشمی نبود ؟

نه ...

دریا

شرمنده بود

از سینه ی ساحل عقب رفت

خورشید از پس کوچه ی جنگل در آمد

طوفان

همراه ِ شب رفت