ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
من براهِ رفتن ازخود ازهجوم یک خیال
ازهجوم حیرتی از یک سـؤال
درقدمگاهِ خودم میآمدم
ازهجوم وحشت از یک اتهام
یک جماعت صبح درمیدان شهر
داد میزد اینچنین ؛
« شاه را زربفت بس زیباست برتن »
قال میکردند؛
این وزیر دست چپ ، با آن وزیر دست راست
آن گدای چشم چپ ، با این حقیر حقه باز
با تصنع ... به به و ... چه چه
من به رویای تو دل مشغول
تو به رویای خودت خرسند
ناگهان فریاد زد ؛ آن کودک گستاخ بازیگوش
تیز درمیدان شهر
قاه وقاه و... قاه
« شاه را... ! لخت است »
من براهِ آمدن ازخویش
از تأثر منفعل ازبیخ وبن مغشوش
با خودم گفتم اگر دیدم ترا در راه
با تو میگویم ؛
ای که خود هم نقش یک خورشید میبینی
یا بیا اندیشه های لخت خود بنگر
به نظرم قالب وبلاگتون دچار تغییراتی شده، احساس کردم بیشتر از قبل می پسندم.
توانایی نقد ندارم، تنها باید بگم که روایت زیبایی بود. ممنون. لذت بردم مثل همیشه !
سوت چرا رفیق !؟ سر خم میکنیم در برابر شما !
حالم خوبه دوست ِ من . ممنون
خوشحالم دوست خوبم
همیشه بانشاط هماره عاشق باشی
سلام
دوست ار جمند و فرهیخته ام مطلب را به زیبایی پرورانده و از آن شعری ناب ساخته اید دید شاعرانه یعنی همین یعنی هر مطلبی و موضوعی برای شاعر منشاءالهام یک شعر ناب باشد به نظرم اوج شعر شما در همان بند پایانی است که گویی تیر نهایی را شلیک کرده اید
ی که خود هم نقش یک خورشید میبینی
یا بیا اندیشه های لخت خود بنگر
یا بپوش اندیشه از بیگانه و از خویش
0
سلام
دوست ار جمند و فرهیخته ام مطلب را به زیبایی پرورانده و از آن شعری ناب ساخته اید دید شاعرانه یعنی همین یعنی هر مطلبی و موضوعی برای شاعر منشاءالهام یک شعر ناب باشد به نظرم اوج شعر شما در همان بند پایانی است که گویی تیر نهایی را شلیک کرده اید
ی که خود هم نقش یک خورشید میبینی
یا بیا اندیشه های لخت خود بنگر
یا بپوش اندیشه از بیگانه و از خویش
0
سپاس دوست عزیز
لطفتون پاینده
سلام ،استادبزرگوارزیبایی متن هایت،ستودنی است،خداوندمنان یاورت باد
سپاس گرامی
و یاور شما
سلام دوست بزرگوار و گرانقدر
من که مبهوت شدم از خوندن این شعر زیبا و دلچسب . بسیار هنرمندانه گفته شد.پایانشم که فوق العاده بود. دست مریزاد و هزاران آفرین به این قلم توانا.
شاد و برقرار باشید
این از لطف توست بهار عزیز
خوشحالم که مورد توجهت واقع شد
زان پیش که نام تو ز عالم برود
می خور که چو می بدل رسد غم برود
بگشای سر زلف بتی بند به بند
زان پیش که بند بندت از هم برود
بسیار زیبا بود آقای سلیمی شروعی خوب وداستانی خوش وپایانی دل انگیز داشت
ممنون از نگاهت حمید صمیمی عزیز
سلام به دوست محترم و همیشگی
یه مدت تدخیر داشتم چقدر تغییر در وبتون رو مشاهده کردیم هم قالب وب هم شعرتون زیبا بود داستان مانند اما جالب بود اما من کارهای قبلی شما رو خیلی بیشتر دوست داشتم
موفق و پاینده باشید
سپاس لاله جان اشاره ای به یک داستان مشهور بود
قصورم را ببخشید
ممنون از نگاهت
روایت شیرین وجالبی بود
در پناه مولا باشید
سپاس سمیه ... از نگاهت و کلامت
سلام جناب سلیمی عزیز
شعر خوبی بود و استفاده خوب از یه داستان قدیمی. من ÷انشو دوست دارم
قربانت
سلام جناب سلیمی
ممنون ارحضورتان.مطالب زیبای شما را خواندم واستفاده کردم.موفق باشید
سلام
روایت زیبایی بود از ان حکایت معروف
از راهنمایی هاتون ممنونم
شاد باشید
عزیز مهربان سلام
من به رویای تو دل مشغول
تو به رویای خودت خرسند
یاحق
سلام....از شعر زیاتون ممنونم...وبرای تاخیر چند روزه ام عذر میخوام...
موید باشید
درود جناب سلیمی بزرگوار
از نظر من شعراتون ستودنیه . عاشق خوندن شعراتون هستم.
مخصوصا پایان بندیهای فوق العاده ای دارید. حظ کردم. مرسی
ضمنا با اجازه تون شما رو لینک کردم.
پایدار باشید
سلام گرامی
اینم در نوع خودش جالب بود
و ممنون از حضورتون
(گل)
سلام.به روزم و منتظر نظرتون..
سلام عزیز بزرگوار
ممنون از لینک. سپاسگزارم از لطفتون.
شاد باشید
و از شما بخاطر بزرگواریتون
ضمن تسلیت ایام سوگواری امام حسین
فانوش شبهای تارم بروز شد.
سلام.مثل همیشه لذت بردم از شعر خوبتون.
موفق باشید.
ممنون که به من سرمی زنید
سلام آقای سلیمی . قالب وبلاگتون به شخصیتتون نمیاد اما قشنگه . شعرتونم که مثل همیشه زیباس منم که نه تکنیک و تاکتیک نقد بلدم نه جراتشو.....
به وبلاگ منم سر بزنید شعرمو نقد کنید ممنون می شم
سلام
وممنون از دعوتتون
شعر قشنگی بود
شاد باشید
فانوس شبهای تارم بروز شد..
سلام
آپم
بدو بیا
سلام دوست گرانقدر
با اولین غزل به روزم.
دعوتید.
با احترام[گل]
سلام دوست عزیز
با احترام لینک شدید
در صورت تمایل ما را به نام انجمن ترانه سراها لینک فرمایید
بدرود
سلام جناب سلیمی
امید سلامتی دارم
باغزل به روزم و مثل همیشه مشتاق نقد و نظر
قربانت
خیالم تخت نمی شود مگر با دیدنت
که مثل اولین صبح پس از جنگ
زیبایی وغمگین...
که مثل اولین صبحانه ی صلح
آرامی و دلچسب
سلام. بی زحمت به وبلاگ من بیائید. زحمتی نیست اگر برایتان بی تعارف
سلام آقای سلیمی.
اگه می شه شعرهایی رو که توی دو هفته گذشته در انجمن خوندید رو بگزارید.
ممنون
به روی چشم
سرکار خانم تشریف ندارید ؟ کجایید ... ؟
سلام.
به خاطر اینکه زود هوا تاریک می شه و من هم از پرند میام اومدن برام سخته .
اگر بشه این هفته میام.
با سروده ای جدید
منتظر نظرت هستم...